دفعه اول تو کوچه دیدمش گفت: داداشی میای بازی کنیم؟ بعد اینکه بازیمون تموم شد گفت: تو بهترین داداش دنیایی..
وقتی بزرگتر شدم به دانشگاه رفتم چشمم همش اونو میدید و میخواستم از ته قلبم بگم عاشقشم، دوسش دارم؛ اما اون گفت: تو بهترین داداش دنیایی..
وقتی ازدواج کرد من ساقدوشش بودم بازم گفت: تو بهترین داداش دنیایی.. و وقتی مرد من زیر تابوتشو گرفتم مطمئن بودم اگه میتونست حرف بزنه میگفت: تو بهترین داداش دنیایی..
چند وقت بعد وقتی دفتر خاطراتشو خوندم دیدم نوشته: عاشقت بودم، دوستت داشتم؛ اما میترسیدم بگم. برا همین میگفتم تو بهترین داداش دنیایی!!
یار سفر کرده ی من
منو ببر از این دیار
دلتنگم از دوریه تو
بی تو منم یه بی قرار
واسه دل خسته ی من
مرحم یاد تو بسه
تو این روزای شب زده
چشمات واسم همه کسه
سلام خدا جون باز پایان ترم رسید
نمی دونم خدایا می تونم این ترم رو خوب پاس کنم یا نه خدایا تو خودت بهتر از خودم منو
می شناسی اگر توکل بر تو نباشه من بازندهِ این مسابقه ام پس خدا جون توکل می کنم بر تو که تو بهتر هدایتگری