خاطرات تلخ من

بگذارید ببینند انچه را که تابه حال ندیده اند...

خاطرات تلخ من

بگذارید ببینند انچه را که تابه حال ندیده اند...

به فکر هم باید بود

ما رایک دل ازخوبان جدانیست ولی صد حیف خوبان راوفا نیست

به دوستان دل سپردن سهل است ز دوستان دل بریدن کار ما نیست

تا که بودیم،نبودیم کسی کشت ما را غم بی هم نفسی

تا که خفتیم ،همه بیدار شدند تا که مردیم همه یار شدند

قدرآن شیشه بدانید که هست نه در آن موقع که افتاد شکست


حرفهای بود

حرفایی بود توی قلبم ، من نگفتم ، نتونستم

من به تو هرگز نگفتم با تو بودن آرزومه

نقش اون چشمای معصوم ، لحظه لحظه روبرومه

نیومد روی زبونم که بگم بی تو چی هستم

که بگم دیوونه تم من ، زندگیمو به تو بستم

تو رو دیدم مثل آینه ، توی تنهایی شکستی

من کلامی نمی گفتم که برام زندگی هستی

نمی دونستی که چون گل توی قلب من شکفتی

چشم تو پر از گلایه ست ، اما هرگز نمی گفتی

من به تو هرگز نگفتم با تو بودن آرزومه

نقش اون چشمای معصوم ، لحظه لحظه روبرومه

شاید اونجوری که باید ، قدرتو من ندونستم

رفایی بود توی قلبم ، من نگفتم ، نتونستم


رفتی

رفتی وخاطرها تو نشسته تو خیالم

بی تومن اسیر دست آرزوهای محالم

یاد من نبودی اما من بیاد تو شکستم

غیرتوکه دوری ازمن دل به هیچ کس نیستم

هم ترانه من باش بی بهانه یاد من باش

وقت بیداری مهتاب عاشقنهیاد من باش

اگه دوری اگه نیستی نفس فریاد من باش

تا ابد تا ته دنیا تا همیشه یاد من باش

هم ترانه یادمن باش بی بهانه یاد من باش

وقت بیداری مهتاب عاشقانه یاد من باش